کد مطلب:314654 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

پذیرش ولایت از عمق جان
هر كسی نمی تواند دوست این خاندان باشد. دوستی كار آسانی نیست و غیر از اطاعت كردن قانونی است.

هر شاگردی به هر استادی علاقه ندارد؛ بلكه علاقه چیز دیگری است. دوستی علی و اولاد علی نه آن است كه هر چه گفتند، فقط ما قبول كنیم بلكه فوق این است. سخن از محبت است. اینها را باید با دل بپذیریم.

اگر سرزمینی چون ایران مورد تهاجم ابرقدرتها باشد یا نباشد؛ مردم آماده و



[ صفحه 86]



مهیا برای دفاع از مملكت می شوند. این به خاطر محبت به حسین بن علی (علیه السلام) است. وگرنه كشور را غیر از این حفظ نمی كرد. جذبه عشق و محبت این خاندان چیز دیگری است؛ چون می دانند وقتی شهید به این خاندان مرتبط می شود، خود به سعادت ابدی رسیده و بازماندگان در اثر این ارتباط تأمین اند.

حضرت حسن بن علی (علیه السلام) در بیشتر سفرهای پربركت خود به مكه، با اینكه وسایل نقلیه و مركوبهای راهوار داشتند، برای كسب فیض بیشتر پیاده بود. در یكی از این مسافرت ها پای مبارك آن حضرت آماس كرد؛ به خدمتگزار خود فرمود: این پول را بگیر و چند قدم جلوتر مرد سیاه چهره ای می آید، پول را بده و روغنی كه دارد از او بگیر و بیاور تا از آن برای درمان استفاده كنم.

خدمتگزار حضرت جلو رفت و دید با همان نشانه و خصوصیاتی كه امام فرمود، مردی سیاه چهره ای می آید. از او پرسید: روغنی كه برای ورم پا مفید باشد داری؟

- آری.

- این پول را بگیر و آن روغن را بده.

- برای كه می خواهی؟

- برای حسن بن علی (علیه السلام).

- حسن بن علی مولای من است و به او ارادت دارم. این روغن را بگیر و ببر.

- من باید این روغن را از شما بخرم و شما اگر ارادتی داری به حضور مولایم شرفیاب شو در آنجا عرض ارادت كن.

پول را داد و روغن را گرفت و با هم به حضور حسن بن علی (علیه السلام) شرفیاب شدند.



[ صفحه 87]



این مرد بین مكه و مدینه در آن هوای سوزان به امام مجتبی (علیه السلام) عرض كرد: یابن رسول الله وقتی از منزل به قصد مسافرت بیرون آمدم، همسرم باردار بود؛ دعا كنید فرزندم از دوستان و شیعیان باشد. این را به عنوان بهترین دعا از امام مجتبی (علیه السلام) مسئلت كرد.

حضرت فرمود: خدا به تو فرزندی داد كه شیعه است و ما را دوست دارد. [1] .


[1] كافي، ج 1، ص 463.